کمیسیون مناقصاتاداره کل …
گردآوریشده توسط شبکه پذیرش آگهی
گردآوریشده توسط شبکه پذیرش آگهی
هر کسی که از هدست واقعیت مجازی سگا در دهه ٩٠ استفاده کرده باشد می داند که حدود یک دهه است که این تکنولوژی وجود دارد. با این حال اخیرا قیمت این تجهیزات کاهش پیدا کرده است و بسیاری از بزرگترین شرکتهای تکنولوژی نظیر فیسبوک و گوگل سرمایه گذاری های سنگینی در این زمینه مجازی انجام داده اند.
اوایل زمستان، در راستای تکامل روزنامهنگاری دیجیتال یک ابزار جدید در یک کارتن مقوایی به منزل یک میلیون مشترک روزنامه نیویورک تایمز وارد شد.
یک جعبه ساده مقوایی از گوگل، یک ابزار نمایش واقعیت مجازی ارزان و جالب که پس از اضافه شدن یک گوشی هوشمند با اپلیکیشن واقعیت مجازی نیویورک تایمز به شما اجازه می دهد فیلمی ١١ دقیقه ای به نام «آواره» راجع به کودکی پناهنده را به صورت همه جانبه و ٣۶٠ درجه تماشا کنید.
دبیر بخش عمومی نیویورک تایمز، مارگارت سولیوان نوشت: « خود جعبه به شکل مضحکی شما را به یاد موبایلهای سریال سینفلد (Seinfeld) که هرکدام به اندازه یک جعبه کفش بودند، می اندازد. اما در حال حاضر این یک وسیله جدید است».
البته که نمی توان این تکنولوژی را جدید دانست . هر کسی که از هدست واقعیت مجازی سگا در دهه ٩٠ استفاده کرده باشد می داند که حدود یک دهه است که این دستگاه وجود دارد. با این حال اخیرا قیمت تجهیزات آن کاهش پیدا کرده است و بسیاری از بزرگترین شرکتهای تکنولوژی نظیر فیسبوک و گوگل سرمایه گذاری های سنگینی در این زمینه انجام داده اند.
«واقعیت مجازی در همگانی شدن قرار دارد» این جمله را در مقدمه گزارش جدید «Tow Center for Digital Journalism»، آمده است. در ادامه گزارش آمده است «برای روزنامهنگاران ترکیب ضبط ویدئو به صورت ٣۶٠ درجه و پخش از طریق دستگاه واقعیت مجازی موبایل بسیار هیجان انگیز است. به این ترتیب مخاطب بیش از هر پلتفرم دیگری به داستان نزدیک می شود».
منبع: اخبار رسمی
بهبود شبکه سازی کسب و کار برای هر صاحب کسب و کاری باید به عنوان یک سرمایهگذاری تلقی شود و اگر نیاز باشد برای آن هزینه هایی نیز صرف کند.
در دنیای کسبوکار رقابتی امروز، روابط قوی میتواند بطور مستقیم به شما کمک کند.
کارآفرینان به ندرت زمان کافی برای شبکه سازی می گذارند. برخی حتی زمان صرف قهوه با یک همکار تجاری را هدر دادن زمان می دانند!
باید برای هر صاحب کسبوکار، ساخت یک شبکه کسبوکار سودآور اولویت باشد. شما باید شبکه سازی را به عنوان یک سرمایهگذاری درک کنید نه هزینه.
یک اشتباه مکرر این است که به صورت تصادفی به شبکههای اجتماعی نزدیک شویم.
بهتر است که:
شما در یک رویداد شرکت کنید. اما قبل از آن، برنامهریزی کردهاید که آنجا با یک هدف خاصی حضور داشته باشید. به عنوان مثال، سه جلسه پیگیری یا قرار ملاقات را برنامهریزی کنید.
در آغاز سال، زمانی که بر روی برنامه کاری خود کار میکنید، کارآفرینان باید به استراتژی شبکهای خود نگاه کنند و به سوالاتی از این دست پاسخ دهند:
می خواهم چه کسی را به طور منظم ملاقات کنم؟ امسال با چه کسی کار دارم؟
در پایان سال، ارزیابی کنید که چقدر به این اهداف نزدیک شده اید و چگونه روابط با افراد در شبکه شما به کسبوکار شما کمک کرده است.
یک قاعده سرانگشتی این است که از اطرافیان سوال کنید و ببینید که همسالان شما چه نوع فعالیتهایی دارند.
کارگاههای آموزشی ، همایشها و برنامههای تجاری راههای بسیار خوبی برای ملاقات با افراد جدید و ارائه فرصتهای عالی برای توسعه کسبوکار هستند.
رویدادهایی که توسط اتاق بازرگانی داخلی شما برنامهریزی شدهاند، منبع دیگری از ایدههایی است که میتوانید در آن شرکت کنید.
مردم در رویدادهای شبکههای اجتماعی ناراحت هستند، زیرا احساس میکنند که بدون شناخت در یک مهمانی راه میروند.
– کارت تجاری خود را همراه خود بیاورید.
– به ظاهر و زبان بدن خود توجه داشته باشید زیرا مردم از آن سوی اتاق به شما نگاه میکنند. برداشت اول بسیار مهم است.
– یک سخنرانی کوتاه را آماده کنید و خودتان و کسبوکار خود را معرفی کنید. این کار به خصوص اگر نگران برخورد با مردم جدید هستید ، مفید خواهد بود.
– مراقب این تله باشید که زمان خود را با افرادی که میشناسید، سپری کنید . تلاش کنید با افراد جدید صحبت کنید.
– بر آنچه میتوانید برای دیگران انجام دهید تمرکز کنید، نه آنچه که میتوانند برای شما انجام دهند.
– در مورد کارهایی که دیگران میکنند کنجکاو باشید. سوال بپرسید.
– زمان مردم را انحصاری نکنید. به یاد داشته باشید که همه به همین دلیل آنجا هستند.(شبکه سازی)
– زمانی که یک مکالمه را ترک میکنید، از آنها اجازه بگیرید با آنها تماس بگیرید و یک هدف برای جلسه را پیشنهاد کنید.
* رابطه مفید دوجانبه نسبت به ۱۰۰ تماس اتفاقی بهتر است.
* زمان و تلاش خود را صرف ایجاد رابطه پایدار بر پایه اعتماد با تاثیر گزاران صنعت کاریتان کنید.
* در شبکه های اجتماعی حضور داشته باشید
وب سایتهای ارتباط جمعی مانند LinkedIn و Facebook میتواند ابزارهای شبکهای بزرگی باشد، اما کارآفرینان نباید قدرت تعامل رو به رو را نادیده بگیرند.
* از منطقه امن خود بیرون بیایید
کارآفرینان اغلب دارای یک چشمانداز تونلی هستند ، زیرا آنها بر روی کار خود متمرکز شدهاند.
* اتصال با همکاران در صنعت خودتان، اولین قدم در یک استراتژی شبکه است. اما نباید در آنجا متوقف شد.
منبع: آی بازاریابی
فناوری واقعیت افزوده ، اینترنت و موبایل تغییرات زیادی در دنیای روزنامهنگاری و رسانهها رقم زدهاند. البته فناوری تنها عامل تغییر در دورنمای رسانهها نبوده است. بحران اقتصادی، گذارهای سیاسی، و تغییرات فرهنگی در ابعاد ملی و بینالمللی هم از جمله عوامل مؤثر هستند. در میان نیروهای پیشران فناورانه که به تغییر در عرصه رسانه منجر شدهاند، فناوری واقعیت افزوده دورنمای خوبی از پیوند میان ابزارهای جدید فناورانه و روزنامهنگاری سنتی را پیشروی حرفهایهای این حوزه قرارداده است.
در یک نگاه کلان، نیروهای پیشران در حوزه فناوری دستکم از چهار راه اساسی بر روزنامهنگاری و رسانهها اثر میگذارند.
آنها نخست، چگونه کار کردن روزنامهنگاران و سایر حرفهایهای رسانه را دگرگون میکنند. این دگرگونی شامل چگونگی گردآوری، تولید و ویرایش اخبار است. و این قابلیت را دارد که میزان تولید، بازدهی و دسترسی به اطلاعات را بهبود دهد.
تغییرات فناورانه، تجربه و مدل کسب و کار و سازمانهای رسانهای را دگرگون میکند. فناوری واقعیت افزوده میتواند شیوه ارسال خبرها را بازسازی کند و هزینه آن را به شدت کاهش دهد. به این ترتیب مدل کسب و کار خبرها را دگرگون سازد.
ارتباط میان رسانهها و عموم بازتعریف میشود. زیرا مخاطبان از دریافتکنندگان منفعل به تولیدکنندگان فعال اخبار و رسانههای اجتماعی تبدیل میشوند. این دگرگونی با افزایش تعامل میان شهروندان، جریان اخبار و روزنامهنگاران به صورت بالقوه رابطه میان روزنامهنگاران، سازمانهای خبری و عموم را ارتقاء میدهد. به دلایل زیادی، این تغییرات منجر به کاهش نقش و نفوذ رسانههای خبری سنتی، مخصوصا روزنامهها، در جامعه شده است و [جایگاه آنها] با رسانههای اجتماعی و دیگر ابزارهای ارتباطی دیجیتال، مانند موبایل عوض شده است. به نظر میرسد که نقش ویژهای که روزنامهها به صورت سنتی در جامعه ایفا میکردند، به طرز قابل توجهی در حال محوشدن است.
حوزه چهارمی که نیروهای پیشران، روزنامهنگاری و رسانه را تحت تاثیر قرارداده، تحول در شیوه روایت ماجرا توسط رسانههاست. استفاده از فناوریهای جدید و به طور خاص فناوری واقعیت افزوده ، مسیر حرکتی دوگانه را رقم زدهاست. هم مخاطبان روزنامهها از صورتهای سنتی اخبار جدا میشوند و برای یادگیری درباره دنیای اطراف، به سوی رسانههای اجتماعی و ارتباطات موبایلی حرکت میکنند و هم کاربران فناوریهای جدید باردیگر به صورتهای سنتی رسانهها و اخبار نزدیک میشوند.
فناوری واقعیت افزوده از کجا آمد؟
فناوری واقعیت افزوده (AR) در روزنامهنگاریای محوریت مییابد که خبر در آن اساس کار باشد. AR تجربه ذهنی کاربران را به دنیای واقعی و محیط طبیعی پیوند میدهد. چنین مفهومی از جهات بسیاری تداوم کارهای نظری هارولد اینیس و مارشال مکلوهان است، که معتقد بودند رسانههای ارتباطی به عنوان امتداد حواس انسانی کار میکنند. AR به مدت دو دهه در حال توسعه بوده است. در ابتدا به عنوان یک پلتفورم موبایلی طراحی نشده بود و کاربردهای متفاوتی از آنچه امروز درباره آن میدانیم، داشت.
پریستون توماس کودِل در دهه ۱۹۹۰ زمانی که برای بویینگ کار میکرد، این ایده را توسعه داد و واژه واقعیت افزوده را استفاده کرد. آن زمان کارگران کارخانه از AR برای منظم کردن قطعات هواپیما استفاده میکردند. به همین دلیل بسیاری از پیشرفتهای اولیه در این زمینه، در صنایع نظامی و هوانوردی بود.
ال.بی روزنبرگ یکی از نخستین نظامهای کاری AR را در آزمایشگاه تحقیقاتی نیروی هوایی آمریکا ساخت که نام آن Virtual fixture بود و نشان از این داشت که AR ظرفیت خوبی در ارتقای کارآیی انسانی حداقل در زمینه هوانوردی دارد. امروزه میتوان گفت که فناوری واقعیت افزوده وارد سومین دوره توسعه خود شده است؛ در این مرحله کاربردهای روبه رشدی در حوزه رسانه و روزنامهنگاری داشته است. سه مرحلهای که AR پشت سر گذاشته است در شکل زیر نشان داده شده است.
شامل پژوهشهای پیشگام طراحی و توسعه فناوری واقعیت افزوده، کاملا بیرون از قلمرو روزنامهنگاری و رسانه است. در این زمان کودِل و همکارانش AR را به عنوان مجموعهای از فناوریهای همگرا شده با هدف ارتقای توانمندیهای انسانی در حوزه مهندسی هوانوردی به کار گرفتند. در همین دوران تعریف بهتری از واقعیت افزوده مطرح شد. رونالد آزوما نوشت که واقعیت افزوده به معنی افزودن تجربه کاربران از دنیای واقعی به پدیدههای دیگر است که اطلاعاتی مجازی را برای ارتقای احساس و مهارتهای افراد فراهم میآورد. این مرحله از سال ۱۹۹۰ نزدیک به چهار سال به طول انجامید.
در توسعه فناوری واقعیت افزوده سیر تکاملی آن در این مسیر بود که بتوان از آن برای سایر حوزههای فعالیت انسانی استفاده کرد. AR برای حوزه وسیعی از فعالیتهای انسانی مانند پزشکی، رسانه و هنر به کار گرفته شد. مثلا در سال ۱۹۹۴ جولی مارتین، که خود را هنرمند AR مینامید، پروژه «تولید تئاتری واقعیت افزوده» را با نام «رقص در فضای سایبر» اجرا کرد.
این دوره در مجموع نزدیک به هشت سال طول کشید. در این دوره AR بیشتر یک فناوری پژوهشی بود و عمدتا در اختیار آزمایشگاهها باقی ماند و هنوز استفاده از آن با سیستمهایی که صدها و هزاران دلار هزینه دربرداشتند، گران به حساب میآمد. اگرچه نخستین سیستم واقعیت افزوده مبتنی بر موبایل در این دوره توسعه داده شد، اما اغلب سیستمهای آن سنگین و غیرعملی بودند و بالغ بر ۲۵ کیلوگرم وزن داشتند. در همین مرحله نخستین نمونه اپلیکیشن کاربردی برای روزنامهنگاری و رسانه توسط پاولیک و همکارانش آزمایش شد.
توسعه فناوری واقعیت افزوده با ظهور اپلیکشینهای روزنامهنگاری و رسانه همراه بود. به طور خاص در حوزه موبایل و با ویژگی های خاص دارای ابعاد فضایی. مرحله سوم با ویژگیهای مهم و خاصی طبقهبندی میشود. در این دوره شاهد مینیاتوریشدن فناوری AR، تجاری شدن آن و امکان ارائه روی ابزارهای همراه، متداول شدن زیرساخت اینترنت پرسرعت و بیسیم، ظهور اپلیکیشنهای موبایلی (رایگان و با شیوه استفاده آسان) و ظهور سیستمهای مبتنی بر اطلاعات جغرافیایی (GIS) هستیم. در نتیجه میبینیم که ناگهان بسیاری از سازمانهای رسانهای به دنبال این میروند که فناوریهای واقعیت افزوده را برای روزنامهنگاری و اهداف راهبردی ارتباطی به کار گیرند.
میتوان پیشبینی کرد که مرحله چهارم توسعه فناوری واقعیت افزوده AR درپیش است. اما پیشبینی زمان آغاز آن دشوار است. به دلایل متعدد در این مرحله تجهیز موثر واقعیت افزوده در روزنامهها و سازمانهای رسانهای بسیار حیاتی است. نخست به این دلیل که سازمانهای رسانهای و روزنامهنگاری AR را کاملا به عنوان یک ابزار روایت ماجرا به کار میگیرند. در نتیجه بیش از پیش در ماجراهای دارای اهمیت اجتماعی، مانند گزارشهای تحقیقی، مناسبات عمومی و فسادهای سیاسی به کار گرفته میشود. دوم به این دلیل که در این مرحله واقعیت افزوده به طور گسترده به عنوان یک ابزار عادی در سازمانهای خبری شناخته خواهد شد، ابزاری که به اندازه تصویر و اینفوگرافیک متداول و حائز اهمیت است.
منبع: مدرسه همشهری
روزنامهنگاری با تلفن هوشمند درعصر حاضر به مخاطبان این امکان را می دهد که شبانه روز و در هر جایی که هست در جریان اخبار، مطالب و گزارش ها قرار گیرد. سال ها قبل وارد نیو یورک شدم، با حیرت و شیفتگی به مسافران مترو نگاه می کردم که روزنامه نیویورک تایمز میخواندند. آنان با تاکردن صفحات بزرگ روزنامه می توانستند آن را بخوانند، بدون آنکه روزنامه را در چشم و صورت کسی فرو کنند. راز این کار چه بود؟ تا کردن صفحات بزرگ و تبدیل آن به صفحات کوچک – در واقع به اندازه صفحه آیپد. امروز دیگر هنر تا کردن صفحات نیویورک تایمز تقریبا دیگر وجود ندارد.
کسانی که با گرفتن دستگیره سر پا ایستاده اند، به صفحات تلفن هوشمند خود چشم دوخته اند. به نوشته سایت وایرد، روزنامه نگاری اکنون وضع جدیدی دارد. آمار نیو یورک تایمز نشان می دهد حدود نیمی از خوانندگان آن با موبایل و تبلت از روزنامه استفاده می کنند. این با آمار تازه ترین گزارش موسسه پیو درباره رسانه های خبری سازگار است. نشریه اتلانتیک اخیرا گزارش کرد که یک مطلب ۶۲۰۰ کلمه ای با تصاویر زیبا در سایت بازفید نه فقط یک میلیون بازدیدکننده، بلکه به طور متوسط ۲۵ دقیقه استفاده کنندگان از تلفن همراه را سرگرم نگه داشت.
نیمی از خوانندگان این نشریه از طریق موبایل مطالعه می کنند. مطالب اینترنتی نشریه وایرد نیز مخاطبان زیادی داشته است. مثلا مطلبی درباره یک دانش آموز مکزیکی حدود ۱.۲ میلیون بازدیدکننده داشت. ۲۵ درصد آنان از طریق تلفن همراه مطلب را خواندند. آنان به طور متوسط ۱۸ دقیقه وقت صرف مطالعه این مطلب کردند.
تعجب آور نیست که اکنون سایت های نوپایی مانند سیرکا آمده اند که مجموعه تمیزی از مطالب دیگران را با این نگاه عرضه می کنند. این همان چیزی است که خوانندگان موبایل می خواهند. سایت هایی مانند بازفید و پالیتیکو که قبلا مطالب کوتاه منتشر می کردند، اکنون مطالبی درج می کنند که شامل گزارش های جدی و عمیق است. به همین علت است که برخی کارشناسان می گویند شاید داریم وارد دوره طلایی روزنامه نگاری می شویم و هنوز متوجه آن نشده ایم. حتی دو سال پیش هم چنین ارزیابی خنده دار بود. سال ۲۰۱۱ سهام شرکت دیمند مدیا عرضه شد، ارزش آن بالاتر از نیو یورک تایمز تعیین شد، به نظرمی رسید که این الگوی فعالیت رسانه ای در آینده خواهد بود.
الگوی کاری این شرکت به شدت خودخواهانه بود. آنان الگوریتمی داشتند که بهشان می گفت راجع به چه موضوعی بنویسند. نویسندگان با حقوق اندک مطالب بی ارزشی به صورت انبوه تولید می کردند که با تبلیغات زیاد عرضه می شد و کاری می کردند که در راس فهرست یافته های جستجو در اینترنت ظاهر شود. در آن زمان شریل سندبرگ از مدیران فیس بوک در مصاحبه ای گفت: آنان واقعا رفتار مصرف کننده را در اینترنت می فهمند و می دانند چگونه روی آن یک فعالیت اقتصادی به راه بیندازند. اما در واقع آنان هیچ کدام از این مسائل را نمی فهمیدند.
پس از آنکه گوگل الگوریتم جستجوی خود را تغییر داد تا سایت های دارای مطالب کم ارزش و پرتبلیغات را تنبیه کند، میزان بازدید دیمند مدیا و سهام آن سقوط کرد. دیگر سایت های رسانه ای که با استفاده از شگردهای بهینه سازی موتور جستجو، پول زیادی به رغم مطالب بی ارزش در می آوردند، نیز سرنوشت مشابهی پیدا کردند. سرمایه گذاران در رسانه ها و کارآفرینان این عرصه دریافتند که به شیوه توزیعی نیاز دارند که در کنترل گوگل نباشد – مانند رسانه های اجتماعی که اتکای شدیدی به نتایج جستجوی گوگل ندارد. اما این راهبرد سبب شد که گزارش ها و ویدئوها برای خوانندگان جذاب باشد نه الگوریتم ها. به همین خاطر این مطالب و ویدئوها باید راضی کننده میبودند.
شاید این اتفاقی بود، اما حول و حوش زمانی که این امر رخ داد، تدریجا هد سرمایه گذاری در شرکت های جدید و قدیمی بودند که وعده روزنامه نگاری جدی می دادند. کریس هیوز از بنیانگذاران فیس بوک نشریه نیو ریپابلیک را خرید. جف بزوس واشنگتن پست را خرید. پیر امیدیار قول اعطای ۲۵۰ میلیون دلار برای تامین مالی موسسه فرست لوک مدیا را داد. این موسسه گلن گرین والد را به خدمت گرفت. وی یکی از خبرنگارانی بود که افشاگری های اسنودن را در گاردین منتشر کرد. شرکت واکس مدیا و بازفید به ترتیب ۳۸ و ۳۵ میلیون دلار در دور جدید تامین مالی کسب کردند.
رسیدن منابع مالی با نوآوری در زمینه روزنامه نگاری و ابزار آن همراه بوده است. وقتی که آزرا کلاین از واشنگتن پست خارج شد تا سایت جدید واکس مدیا را اداره کند، یک دلیلش این بود که واکس یک سامانه پیشرفته مدیریت مطلب ساخته بود که مخاطب آن دارندگان موبایل بودند. سایت اتاویست سامانه مشابهی ساخت که آن را به دیگر ناشران می فروخت. این قبیل ابزارها کار ترکیب کردن متن، ویدئو، موسیقی، نقشه و نمودار را امکان پذیر می کند. این ترکیبی است که اگر به درستی شکل بگیرد، فرق میان خواندن یک گزارش و عمیق شدن در آن را نشان می دهد. حالا این نوع گزارشگری عمیق از جاهایی به غیر از روزنامه نگاری هم سر درآورده است، بخش مقاله بروکینگر در سایت موسسه بروکینگز که نمونه آن مقاله ۷ هزار کلمه ای مارگارت مک میلان درباره تشابهات سال ۱۹۱۴ و ۲۰۱۴ است.
بیشتر بازدید این سایت ها از رسانه های اجتماعی سرچشمه می گیرد، لذا ناشران دست به بازنگری در صفحه اول خود زده اند. مثلا کوارتز سایتی دو ساله است که ناشران آتلانتیک آن را راه انداختند، این سایت روش عرضه پشت سر هم مطالب را در پیش گرفته است که در گوشی های هوشمند و در کامپیوترهای شخصی مانند بلاگ می آید. نیو یورک تایمز نیز برنامهای برای موبایل عرضه کرده است که رویکردی مشابه را در پیش گرفته است. مطالب این روزنامه را به همراه اخبار از سراسر اینترنت و از سایت هایی مانند بیزنس اینسایدر عرضه میکند. رویکردی که تا چند سال پیش نیو یورک تایمز آن را به رسمیت نمی شناخت، اما اکنون خوانندگان از آن ابراز رضایت کرده اند.
مدت ها بود که قابلیت موبایل دست کم گرفته میشد. فکر می کردند چون صفحه موبایل کوچک است، مطالبش هم باید کوچک باشد. هم اکنون مشخص شد این تلقی هم ساده انگارانه و هم اشتباه است. هیچ کس نباید منتظر ناپدید شدن قریب الوقوع مقاله های فهرستی باشد. اما بر اساس آنچه تا به حال رخ داده است، می توان انتظار داشت که: مقالات فهرستی و امثال آن با گزارش های عالی، گزارش های تحقیقی و گزارش های عمیق روی صفحه موبایل پدیدار شود. موبایل در واقع این امکان را فراهم می کند که ما با سیل بی وقفه وقایعی روبرو شویم. این وقایع را روزنامه نگاران برای ما گزارش میکنند. اکنون میتوانید در هر زمان از شبانه روز و در هر جایی که هستید در جریان اخبار ، مطالب و گزارشها قرار گیرید، حتی وقتی در مترو هستید.
منبع: مدرسه همشهری
همه افرادی که صاحب یک وبسایت هستند، مشخصا با پدیده سئو یا همان بهینهسازی سایت برای موتورهای جستجو آشنایی دارند. موفقیت در سئو دارای فاکتورهایی است که در جدول تناوبی زیر همه آنها آورده شدهاند. در نظر داشته باشید که چندین فاکتور وجود دارند که اثر منفی میگذارند و با رنگ قرمز نشان دادهشده اند و بقیه عناصر به نسبت اثرگذاری خود، عددی بین ۱ تا ۳ را به خود اختصاص دادهاند. با بررسی و خواندن کامل پرسشهای مطرح شده و رعایت استانداردها میتوانید قدم مثبتی در سئو سایت خود بردارید.
در این جدول فاکتورهای موفقیت در سئو به دو قسمت بهینه سازی داخلی (On-Page SEO) و بهینه سازی خارج از سایت (Off-Page SEO) تقسیم شده است. در بهینه سازی داخلی میتوانید همین الان نیز وضعیت سایت خود را بررسی و موارد مورد نیاز را اعمال کنید، در سئو خارجی باید کمی بیشتر وقت بگذارید و این کمی زمان بر است.
منبع: اینفونگاره
گردآوریشده توسط شبکه پذیرش آگهی
گردآوریشده توسط شبکه پذیرش آگهی
کسی که می خواهد در دیگران نفوذ و بر آنها اثر گذاری داشته باشد، باید به منابع قدرت دسترسی داشته باشد. بدون داشتن قدرت نمی توان دیگران را همراه کرد. قدرت جز لاینفک مدیریت، رهبری و نفوذ و اثر گذاری است. کانال های مختلفی برای نفوذ بر دیگران وجود دارد که در این مقاله به بررسی آن پرداخته ایم ، رهبری پایدار در مذاکرات فروش را تحلیل کرده و اصول مذاکره تجاری و فروشندگی حرفه ای را تبیین می کنیم.
با مشتری رابطه و برخورد صمیمانه و دوستانه ای داشته باشید
فروشنده های حرفه ای توانایی ایجاد رهبری پرورش یافته را دارند. یک تعریف عمومی برای رهبری پرورش یافته، آگاه کردن خریدار | یا ایجاد نمودن دیدگاهی برای وی از مزایای محصول و یا خدمات شرکت با ارائه ی اطلاعات محتوایی قبل از وقوع فروش است.
به عنوان فروشنده، شما اکنون نام تجاری تان را شناسانده و موقعیت خود را به عنوان یک منبع برای خریدار تثبیت کرده اید. تحقیقات نشان داده است که، در هنگام وقوع اولین خرید، رهبری پرورش یافته موجب خریدی ۴۷ درصد بیشتر نسبت به زمانی می شود که با یک رابطه ی سرد شکل گرفته است.
فروشندگان رده بالا خود را یک مشاور ، راهنما، کمک کار، رایزن، دوست و حلال مشکلات مشتریانشان می دانند. شاید مهمترین چیزی که به تنهایی می تواند مشخص کند که کسی از شما خرید می کند یا نه، این باشد که فرد در پس ذهنش چه فکری در باره شما می کند. در بازاریابی، به این مسئله “کسب جایگاه” می گویند. از ده ها هزار مشتری پرسیده شده در مورد فروشندگان برتری که به آن ها کالا یا خدماتی می فروشند، چه فکر و احساسی دارند. اولین جوابی که مشتری ها دادند این بود که آنها بهترین فروشنده ها را بیشتر یک مشاور می بینند تا فروشنده. آنها را به عنوان اجزای ارزشمند زندگی شخصی و کاری شان می بینند. اعتماد دارند که فروشنده ها در زمینه تخصص خود، راهنمایی های خوبی به آنها ارائه می دهند.
در نظر داشتن وقت
چارچوب زمانی رهبری استراتژیک نیز مانند حوزه آن گسترده است. رهبران استراتژیک باید اهداف بلند مدت را در حالی که برای دستیابی به اهداف کوتاه مدت تلاش می کنند، در ذهن نگه دارند. در حدود پانصد سال قبل، رهبری نظامی ژاپن، میاموتو موساشی بیان کرده است: در استراتژی مهم است که مسائل دور را نزدیک انگارید و دیدگاهی بلند مدت به مسائل کوتاه مدت داشته باشید. نقطه نظر وی، تعادل میان نگرش های بلند مدت و کوتاه مدت را که وظیفه رهبر استراتژیک است، نشان می دهد. در مقابل، تمام رهبران برای موثر واقع شدن به داشتن این دیدگاه نیازی ندارند. بسیاری از رهبران عملیاتی وظایف روزانه را به طور موثر مدیریت کرده و در کار کردن با مردم و تضمین دستیابی به اهداف کوتاه مدت تبحر دارند. داشتن دید بلند مدت موضوع مهمی است، اما همیشه الزامی به داشتن این دید وجود ندارد.
ارتباطات اثربخش با مشتری و جلب رضایت مشتری
مشتری مانند بقیه دارائی های شرکت بلکه مهمتر از آنها، یک دارای ارزشمندتر است و به همین دلیل باید به نحو شایسته مدیریت شود.
شرکت ها برای مدیریت دارائی های خود سیستم های ایمنی مناسبی را برای جلوگیری از سرقت دارایی، همچنین بیمه دارایی در مقابل حوادث، تعمیر و نگهداری منظم و و برنامه های باکیفیت و سایر اقدامات را بکار می گیرند به همین ترتیب لازم است شرکتها، برنامه ها و اقدامات مفید و متناسب با شان و منزلت و ارزش دارائی مشتری را به کار گیرند به نحوی که :
ثانیا انگیزه و اشتیاق مشتری به شرکت افزایش یابد
ثالثأ مشتری، توسط رقبا جذب نشود
به عبارت دیگر حفظ مشتری نیازمند برقراری رابطه عمیق عاطفی و بلند مدت با اوست در این صورت است که مشتری علاوه بر خرید ، عواطف و احساسات خود را نیز به شرکت معطوف می کنند و شرکت ها خواهند توانست یک رابطه بلند مدت با مثلث طلائی مشتری یعنی ذهن، قلب و روان مشتری برقرار نمایند که نتیجه آن ایجاد تجربه مثبت و لذت بخش برای مشتری است که موجب وفاداری او به شرکت و محصولات آن می شود.
در یک جمع بندی می توان گفت افزایش رضایت مشتریان و ایجاد وفاداری در آنها نسبت به شرکت و محصولات آن از مهمترین اهداف مدیریت ارتباط با مشتری است و این دو شاخص ارزیابی اثربخشی مدیریت ارتباط با مشتری است اگر فرایندهای مدیریت ارتباط با مشتری منجر به افزایش رضایت و وفاداری مشتریان نسبت به شرکت شده باشد در آن صورت می توان نتیجه گیری کرد که شرکت در مدیریت ارتباط با مشتریان به صورت اثربخش عمل کرده است.
منبع: وب سایت استاد خویه
گردآوریشده توسط شبکه پذیرش آگهی
در حال حاضر، به هر سویی که نگاه میکنیم، شاهد چرخش اساسی از بازاریابی تبلیغاتمحور، به بازاریابی روابطعمومیمحور خواهیم بود، یعنی بهدلیل افزایش سطح آگاهی مردم ارتباط دوسویه روابط عمومی کاملتر از اطلاعرسانی یکسویه است. دیگر نمیتوان فقط با تکیه بر تبلیغات، یک نام تجاری (برند) جدید را به بازار عرضه کرد زیرا تبلیغات دیگر اعتبار ندارد. تبلیغات، ندای یکسویه شرکتی است که تنها به فروش بیشتر میاندیشد. روابط عمومی اعتبار دارد، اما تبلیغات نه؟ ممکن است یک برنامه تبلیغاتی بتواند بسیار حساب شده، روی مخاطبان خود تاثیر مثبت بگذارد، ولی با کمک روابط عمومی میتوان آسانتر و بهتر به نتیجه دلخواه رسید.
***
ما امروز شاهد جابهجایی در نقشها و کارکردها هستیم. روابطعمومی است که این روزها میتوانددر جایگاه یک رهبر، یک برنامه بازاریابی را هدایت کند و به هدف برساند. حالا اگر بپذیریم که در حال حرکت به سوی اقتصاد آزاد و ارتباط دوسویه هستیم، پس باید قبول داشته باشیم که روابطعمومی نیز در حال توسعه است و در آینده، بهطور طبیعی، روابطعمومی مسلط میشود. شگفتی روابط عمومیها در این فضای جدید بیش از تبلیغاتیها بود چرا که احساس کردند پهنه گستردهای پیش روی آنان باز شده است.
از اینرو الزامی است شایستگیها و قابلیتهایی را عرضه کنند که تبلیغات، هنر و صنعت هوشربای این عصر، از عهده آن برنیامد. هم زمان، پرسشی مخاطرهآمیز هم برای روابطعمومیها رخ نشان داد که روابطعمومی با چنین تعریفی برای پذیرش مسئولیتهای جدید، چه سازوکاری باید داشته باشد. ابزارهای آن کدام است. این مقاله سعی دارد به موضوعات فوق بپردازد و زوایای آن را مورد بررسی و تأمل قرار دهد و به این موضوع نگاه کند که ظهور برخی از پدیدهها، سقوط پدیدههایی دیگر را در پی داشته است، بهعنوان مثال، ظهور تفنگ به سقوط شمشیر انجامید و بهعنوان یک هنر (ورزش) موردتوجه قرار گرفت یا ظهور خودرو به سقوط اسب انجامید و اسب برای مسابقات ورزشی و تفریحی بهکار گرفته شد. ایا چنین اتفاقی در حوزه وسایل ارتباطی و تبلیغاتی بعنوان امکانات روابط عمومی ها نیز ره خواهد داد؟
در نگرش سنتی کسبوکار، فرایند خرید و فروش کالا و خدمات با پول رقم میخورد، اما اکنون این نگرش کارایی خود را از دست داده و احترام به خریدار یا مشتریمداری بهعنوان محور فعالیت سازمانها و الزام بقای آنها موردتأکید و توجه قرار گرفته است. بازار ایران طی سالهای گذشته همواره با افزایش رقابت همراه بوده است. بالا رفتن میزان رقابت، سطح بازی بنگاههای اقتصادی را افزایش میدهد و بهصورت مرتب پرپیچیدگیهای محیط کسب و کار میافزاید. نتیجه این روند، گسترش عدم اطمینان وافزایش بیثباتی است، اما رقابت، واقعیت دنیای کسب و کار است و تقریباً هیچ قدرتی نمیتواند مانع جدی بر سر آن باشد. اقتصاد آزاد بر جهان حاکم و اقتصاد و دستوری جز معدودی از کشورهای دنیا در سایر نقاط کره زمین از بین رفته است. کشورهای باقی مانده نیز چارهای جز هم مسیر شدن با سرعت تحولات جهانی و پذیرش اقتصاد آزاد ندارند. بهطوری که طی دهه گذشته، در سایه رویکردهای جدید مدیریتی، نقش و اهمیت مشتری رشد تصاعدی دارد و دیگر حدی برای مشتریمداری وجود ندارد. بر پایه چنین رویکردی به اندازهای که سازمانها برای حرف و حق مشتری اهمیت قائل هستند، میتوان سازمانها را به سه گروه عمده تقسیم کرد:
الف- مشتریگرایی: در مشتری گرایی بیشتر با حدس و گمان و مشاهده بازار تمایل مشتریان به خرید درنظر گرفته میشود و صاحب کالا در صدد است با توجه به گرایشهای مشتری، کالای بیشتری بفروشد.
ب- مشتریمداری: فروشنده درمشتریمداری اقدام به سنجش افکار، احوال، نظرات و پیشنهادهای خریدار میکند و سعی بر آن دارد که تمایلات، خواستهها و نیازهای مشتریان را با توجه به امکانات براورده سازد. با این روش و اعتقاد، با نظر مشتری، بهبود مستمر انجام میگیرد.
ج- مشتریمحوری: در مشتری محوری، مشتری کارفرماست و تولیدکنندگان موظف هستند آنچه را که مشتری میخواهد، حتیالامکان تولید و به مصرفکننده اعطا کنند. در این نگرش هر کالایی مخصوص یک مشتری ومحور کار، مشتری فرمانی است.
تاریخ ظهور روابطعمومی و تبلیغات، بهطور مشخص اعلام نشده است زیرا روابطعمومی و تبلیغات، سابقهای طولانی درتاریخ ارتباطات اجتماعی دارد و شاید بتوان گفت که روابطعمومی قدیمیترین تکنیک ها است. از سوی دیگر سابقه علمی روابطعمومی و تبلیغات نیز به بیش از یک قرن میرسد. تبلیغات علمی (اقتصادی) همراه با اقتصاد آزاد و توسعه سرمایهگذاری، گسترش یافت که خود تاریخی طولانی دارد. نکتهای که در ارتباط با بحث این مقاله اهمیت دارد این است که تبلیغات (بهطور ویژه تبلیغات اقتصادی) در عرصه تجارت موردتوجه قرار گرفت و روابطعمومی از سوی حکومتها ودولتها (سازمانهای دولتی وابسته به آن) بهعنوان ابزاری سیاسی مورداستفاده قرار گرفته است.
تبلیغات، بخوبی توانایی معرفی محصول را دارد و کارکرد خود را در قرن بیستم بخوبی نشان داده است و از طرفی دیگر روابطعمومی میتواند، سازمان را معرفی و از آن دفاع نماید و برای اعتبار آن بهنحو مطلوبی فعالیت کند.
حال با پیشینهای که از روابطعمومی و تبلیغات سراغ داریم، چگونه میتوان از ظهور روابطعمومی سخن گفت. این موضوع را میتوان با دو دیدگاه خوشبینانه و بدبینانه موردتوجه قرار داد.
دیدگاه بدبینانه این است که بگوییم تاکنون روابطعمومی نیز کارکردی تبلیغاتی داشته است، یعنی روابطعمومی شکل سیاسی تبلیغاتی است (Propaganda). ایدهای که قابلدفاع است، زیرا متأسفانه روابطعمومی تاکنون در خدمت اهداف و امیال سیاسی قدرتهای حاکم بوده است و بهطور یکطرفه به دفاع از سازمان خود پرداخته است. بسیاری از سازمانهای دولتی از روابطعمومی بهعنوان ابزاری سیاسی برای کسب وجهه و اعتبار کاذب استفاده میکنند و این امر، شأن روابطعمومی را تا حد یک هنر و حرفه تبلیغاتی و تشریفاتی تنزل داده است. روابطعمومی همواره تحت سیطره دولتها و سیاست بوده و آنگونه که شایسته است، نتوانسته وظایف و رسالتهای خود در حوزه بخش غیردولتی را به انجام برساند.
دیدگاه خوشبینانه این است که روابطعمومی توانسته است به دموکراتیزهکردن حکومتها و دولتها کمک کند و فضای دموکراسی را درون دولتها توسعه دهد. از اینرو با توجه به قبول موجودیت آن، نباید از ظهور روابطعمومی بلکه باید از ظهور روابطعمومی تجاری سخن گفت.
چرا روابط عمومی تجاری ظهور کرد؟
بهجرأت میتوان گفت که تا پایان جنگ دوم جهانی، جریان یکسویه اطلاعات و ارتباطات در تمامی سطوح از جمله ارتباط بین دولتها و ملتها و هم چنین مشتریان و سازمانها حاکم بوده است. این رویکرد در عرصه اقتصادی پس از جنگ دوم جهانی بین مشتریان و سازمانها بهواسطه گسترش و تنوع محصولات کیفی و رقابت جدی در بین تولیدکنندگان به آرامی به طرف نوعی از ارتباطات دوسویه با مفاهیمی همچون خدمات پس از فروش، مدیریت ارتباط با مشتریان، نظام پیشنهادگیری از مشتریان و … حرکت کرد.
اینگونه رفتار، خروج از فضای صرف تبلیغاتی بود زیرا تبلیغات بهتنهایی کارا نبوده و مشتریان نیازمند پاسخگویی به سوالات خود بودند. از اینرو باید سیستمی برای پاسخگویی به مشتریان طراحی میشد، چیزی که تا آن زمان وجود نداشت و پاسخگویی به سوالات مشتریان در مقابل کالاها و خدمات، موضوعی کمرنگ در تجارت محسوب میشد.
تبلیغات یکسویه بود، یعنی حسنها را بزرگ نمایی و عیبها را کوچکنمایی میکرد. واحدهای تبلیغات شرکتها نیازی به پاسخگویی احساس نمیکردند، اما مشتریان این نیاز و احساس را داشتند. در چنین شرایطی، اطلاعرسانی و ارتباط با مشتریان اهمیتی به مراتب بیشتر از تبلیغات پیدا کرده و ضرورت سازماندهی مجدد شیوههای ارتباطی مشتریان و سازمانهای اقتصادی را روشن میکند.
روابطعمومی با ماهیت ذاتی خود که کارکردی دوسویه دارد، جانشین مناسبی برای تبلیغات است، چون هم بر اطلاعرسانی تأکید بیشتری دارد و هم شنوندهبودن را بر گویندهبودن ارجحیت میدهد. معروف و مشهورشدن شرکتهایی بزرگ (مایکروسافت و …) در دهه اخیر بهکمک روابطعمومی و نه تبلیغات، اهمیت روابطعمومی را در عرصههای اقتصادی روشن کرده است، اما نمیتوان روابطعمومی را با کارکردهای گذشته (کارکرد در سازمانهای دولتی و سیاسی) بهکار گرفت و لازم است نوعی از روابطعمومی را طراحی کرد که توانایی پاسخگویی به نیازهای سازمانهای اقتصادی را داشته باشد. ما این روابطعمومی را «روابطعمومی تجاری» مینامیم.
برای اینکه مفهوم روابطعمومی تجاری روشن شود، ابتدا روابطعمومی را (همچون تبلیغات که به تبلیغات تجاری و تبلیغات سیاسی تقسیم میشود) به روابطعمومی تجاری و روابطعمومی سیاسی تقسیم کردیم. همانطور که در عصر انحصار اقتصادی و سیاسی، روابطعمومی سیاسی، فعال و غالب است. روابطعمومی تجاری، محصول، فرزند و خاستگاه فضای رقابتی اقتصاد است. هرجاکه انحصار حاکم است، نه مشتریمداری معنایی دارد و نه روابطعمومی تجاری کارامدی لازم راخواهد داشت. در روابط عمومی تجاری، تمامی قسمتهای سازمان از مدیران ارشد گرفته تا نگهبانان سازمان، سعی در ارتباط مناسب با مخاطبان دارند. درصورتیکه در روابط عمومی سنتی (سیاسی) این مسئولیت فقط بر عهده واحد روابط عمومی (انحصار) است.
در روابط عمومی تجاری، تمامی صفحات و قابلیتهای سایت سازمان با دیدگاه روابطعمومی و ایجاد ارتباط با مشتریان طراحی و تدوین میشود. بهبیانیدیگر، میتوان گفت در روابطعمومی تجاری باید به مشتریان خدمات مادرانه ارائه کرد. مادر ضمن شیردهی به کودک، او را نوازش میکند، کودک را میجنباند تا از جنبیدن لذت ببرد و در نهایت با صدای روحنواز و دلنشین برای او میخواند تا آرام بگیرد و چند ساعتی به خواب ناز برود. براستی تاکنون به این شیوه مشترینوازی از سوی مادر دقت کردهایم، مادری که در تمام دوران عمر خود به فرزندان خود برای همیشه اینگونه خدمت میکند. بنابراین، ضرورت توجه و نگاه به مشتری با دیدی ژرف، از ارکان روابطعمومی تجاری است.
یکی از مهمترین و جدیترین مباحثی که با مطرح کردن روابطعمومی تجاری بهوجود میآید، تفاوت روابطعمومی تجاری و تبلیغات است.
جدول ۱، برخی تفاوتهای روابطعمومی تجاری و تبلیغات تجاری را نشان میدهد. بهطورکلی تفاوتهای ماهیتی و فعالیتی بین روابطعمومی تجاری و تبلیغات تجاری وجود دارد، اما نباید روابطعمومی تجاری را با تبلیغات تجاری (بازرگانی) یکی دانست، هرچند مشترکات فراوانی دارند. اما روابطعمومی تجاری همان تبلیغات تجاری (بازرگانی) نیست.
تبلیغات تجاری |
روابط عمومی تجاری |
یکسویه است |
دوسویه است |
به افزایش مشتریان می اندیشد |
به رضایتمندی مشتریان می اندیشد |
گسترش دامنه سئوالات |
گسترش دامنه پاسخ ها |
تبلیغات محیطی |
گفتگو +مصاحبه+مذاکره |
و … |
و … |
واقعیت غیرقابل انکار این است که روابطعمومی تجاری نیازمند ساختاری مشتریمدار است. ساختاری که بتواند به هر یک از مشتریان، در هر زمانی و در هر مکانی پاسخگو باشد و چنین ساختاری نیازمند توسعه استراتژیک روابطعمومی در تمامی لایههای ارتباطی با مشتریان است. یعنی باید استراتژی مشتریمدار، سازمان مشتریمدار، مدیران مشتریمدار و کارکنان مشتریمدار طراحی کنیم. در روابطعمومی تجاری، میتوان به بخشهایی چون: شناسایی نیازهای مخاطبان (تحقیقات بازار)، تبلیغات، پاسخگویی به مشتریان و … اشاره کرد. این درحالی است که در حالت سنتی، روابطعمومی (سیاسی) از بخشهایی چون:
سمعی و بصری، مطبوعات، مراسم و … تشکیل میشود. ساختار روابطعمومی تجاری بر سه محور زیر تأکید بیشتری دارد:
با توجه به نقش و جایگاه روابط عمومی در فرایند توسعه ارتباطات سازمانی و بالاخص تأثیر آن در رضایتمندی مشتریان، امروزه شاهد آن هستیم که وجود هرگونه نقص و یا آسیبی در ساختار، ابزار و فرایند فعالیت های روابط عمومی، تمامی ابعاد، قابلیتها و نقش های آن را تحت تأثیر قرار می دهد. از این روی، بی تردید توجه به شناخت دقیق هر یک از محورهای عملکردی روابط عمومی، آسیب ها و ارزشیابی عملکرد در مؤسسات اقتصادی و اجتماعی، گامی بزرگ در تسریع مشکلات و تدوین استراتژی مناسب روابط عمومی در کشور قلمداد می شود. با چنین رویکردی هنگامی که روابط عمومی وارد عرصه اقتصادی می شود، باید طوری طراحی شود که در راستا و جهت استراتژی اتخاذ شده و اهداف سازمانی قرار گیرد.
برای این منظور، روابط عمومی باید عوامل زیر را مورد توجه قرار دهد:
در روابط عمومی تجاری، مشتری مداری به عنوان جنبه ای از ارتباطات انسانی باید مورد تأیید و تأکید قرار گیرند. به خصوص در سازمانهای اقتصادی به عنوان رویکرد اصلی و جدی خود در ارتباط با مشتریان آن را برگزیده اند. این رویکرد می تواند در چارچوب چرخه کیفیتی پروفسور دمینگ، صاحبنظر برجسته مدیریت، تعریف و سازماندهی شود. به این معنا که ادارات روابط عمومی تجاری، مشتری مداری را در چهار مرحله فعالیت زیر استوار سازند تا روابط عمومی تجاری ایجاد و توسعه یابد.
به طور خلاصه فلسفه ایجاد و تداوم روابط عمومی در سازمانها از دو روش مردم مداری و مشتری مداری پیروی می کنند.
منبع: مدرسه همشهری
گردآوریشده توسط شبکه پذیرش آگهی
در ویدئوی این پست با یک نوع کارآفرینی اجتماعی، یک کارآفرینی جالب آشنا می شویم.
گردآوریشده توسط شبکه پذیرش آگهی