وضعیت کمی و کیفی آموزش تبلیغات در ایران
وضعیت کمی و کیفی آموزش تبلیغات در ایران چگونه است؟ آیا آموزش تبلیغات در ایران به شکل صحیح صورت می گیرد و تعداد افرادی که به تحصیل دانش در این رشته می پردازند به اندازه کافی است؟ با ما همراه باشید تا پاسخ این سؤالات را در مطلب زیر که حاصل مصاحبه با دکتر محمدیان است،مرور کنیم.
۱- وضعیت کمی و کیفی آموزش تبلیغات در ایران چگونه است؟
رشد کمی در حوزه تبلیغات رضایت بخش است، اما به لحاظ کیفی به همان اندازه رشد نکرده ایم و تولید دانش در حوزه تبلیغات بسیار کم بوده است و طبیعی است وقتی تولید دانش در حوزه ای کم باشد، رشد کیفی هم کم خواهد بود. آنچه که امروزه در کلاسهای تبلیغات بیان می شود، اصالتا ریشه در فرهنگ غرب دارد و البته این مباحث مفید است و باید گفته شود، ولی در عمل کمکی به ما و عرصه تبلیغات ما نمیکند.
به نظر می رسد که در حوزه تبلیغات و در مورد سر فصل ها و مطالبی که قرار است در این رشته مطرح شود، نیاز به یکپارچه سازی فکری داریم و این محقق نمی شود جز با برگزاری جلسات متعدد با حضور اساتید و صاحب نظران این حوزه و جمع بندی نظرات و پیشنهادهای آنها در راستای رسیدن به نگاهی جامع و یکپارچه.
۲-آموزش های نظری و دانشگاهی تا چه اندازه ای کاربردی و قابل اجرا در عرصه های عملیاتی این رشته هستند؟
در اکثر موارد آموزش های نظری و دانشگاهی این رشته قابلیت اجرایی و کاربردی بسیار کمی در عرصه های عملیاتی دارد و فقط برای شنیدن زیباست. اگر ما بخواهیم مباحث نظری مطرح شده در این رشته را منطبق با اصول جامعه خود اجرایی و عملیاتی کنیم، نیاز به کار علمی با حضور اساتید و صاحبنظران و متخصصان این رشته داریم.
البته در اغلب موارد بین کاربردی بودن مباحث وآموزش های نظری و استعداد های فردی افراد ارتباط مستقیم وجود دارد. یعنی ممکن است استاد یک دانشگاه مباحث نظری را با ابتکار عمل و تجربه شخصی تبدیل به مباحث مفید، کاربردی و عملیاتی کند و به دانشجویان ارائه دهد و یک استاد دیگر صرفا موارد نظری را در کلاس مطرح کند. ولی در یک جمع بندی باید گفت که اکثر آموزشهای ما جنبه نظری دارد و افراد را به سطح پایینی از دانش میرساند، اما این دانش در جامعه امروز ایران و در عرصه عمل کمک زیادی به افراد نمی کند.
۳-کمبودها و چالش های موضوع آموزش دانشگاهی در این رشته چیست؟
متأسفانه رشتهای که به طور مشخص و تخصصی به مقوله تبلیغات بپردازد، در ایران وجود ندارد. دانشکده سازمان صدا و سیما هم که این کار را انجام میدهد، به لحاظ کمی خیلی قوی نیست.
متأسفانه کسانی که در حوزه تبلیغات کار میکنند با حوزه بزرگی با عنوان بازاریابی بیگانهاند. در کشور ما در سالهای اخیر، متون تبلیغاتی زیادی ترجمه شده است. اما جای تعجب است که هنوز کتابهای اصلی رشته تبلیغات در جهان ترجمه نشده است. ما در هر رشتهای یک سری کتاب های اصلی داریم و کتاب های قابل استناد و مرجع آن رشته به شمار می آیند که در ترجمه کتب رشته تبلیغات در ایران هنوز از این کتب استفاده نشده است. این موضوع نشاندهنده این است که کسانی که در کار انتخاب متون ترجمه فعالند، کتب اصلی را برای ترجمه انتخاب نکردهاند.
کمبود دیگر برمی گردد به حوزه اساتید این رشته. وقتی در جایی ادبیات مکتوب رشد نکند و آموزشهای لازم ارتقا نیابد، اساتید زیادی هم نمیتوانند رشد کنند. اساتید رشته تبلیغات و بازاریابی در ایران، به لحاظ کمی زیادند اما تعداد اساتیدی که هم به لحاظ عملی و هم به لحاظ نظری تبلیغات را بشناسند و در دو حوزه فعالیت کرده باشند، در کشور ما کم است.
بنابراین یک چرخه پدید میآید که اجزای آن با هم ارتباط مستقیم دارند و رشد کیفی و ارتقای دانش، باعث رشد سطح کیفی آموخته های اساتید می شود که در این راستا استفاده از اساتید مطرح خارج از کشور در این عرصه ضروری به نظر می رسد.
۴-راهکارهای بومی سازی منابع درسی و آموزشی این رشته چیست و آیا اساسا ضرورتی برای این کار وجود دارد؟
منابع خارجی باید ترجمه شوند بدون اینکه دخل و تصرفی در آن صورت گیرد. اگر ما افراد توانمندی باشیم، باید بتوانیم کتاب تألیف کنیم. بومیسازی کتاب خارجی با دخل و تصرف در آن بیمعناست. اگر من تصمیم گرفتم کتاب خارجی را بومیسازی کنم، پس آن کتاب جدید، کتاب من است. چون حرفهای نویسنده درآن مسخ شده است و حرفهای جدیدی به آن اضافه شده که حرفهای من است.
من معتقدم ترجمهها باید تمام و کمال باشند و در اختیار مخاطب قرار گیرند. اما تألیفات مال ما است. ما باید با نگاه بازار ایران بنویسیم و افراد را مخیر بگذاریم تا ببیند در دنیا چه خبر است و خودشان انتخاب کنند که چه بخوانند و از چه منابعی استفاده کنند. ما نمیتوانیم به مخاطب بگوییم این را بخوان آن را نخوان!
تألیف کتاب های بومی سازی شده
بعد از مدتی مخاطب به این نتیجه می رسد که اگر قرار است موفق شود، باید بومیسازی را با شاخص های خاصی که منطبق با شرایط جامعه خود است، انجام دهد یعنی دستور اصلی را با مؤلفههای فرهنگی خودمان بسنجد و در تألیفاتش بگنجاند و آنها را عملیاتی سازد.
اما در مقام ترجمه، اصل کتب باید ترجمه شود و در اختیار افراد قرار گیرد، بدون دخل و تصرف در اصل اثر نویسنده!
محدودیتها یکی از عوامل بومیسازی است. در کشوری مثل آمریکا هم، محدودیت وجود دارد. برای مثال در آمریکا برای تبلیغات کودکان محدودیت وجود دارد. البته محدودیتهای ما گاهی اوقات حاصل نا آگاهی از قانون است و ضرورتی ندارد با موشکافی بسیار رفتار شود. اما با این حال وقتی محدودیتها را میبینیم، اصول و چارچوبهای فرهنگی را میبینیم، می توانیم با استفاده از روش های موجود به تولید دانش دست بزنیم. یعنی تجارب شخصی، فرهنگ ملی و بومی، قواعد و مقررات، اصول و روش ها را در کنار هم قرار داده وبه بومی سازی علوم بپردازیم.
اصول اساسی علوم در دنیا یکی است، اما شاخصههای محلی و بومی متفاوت است.
۵-سرفصل های آموزشی این رشته تا چه حد منطبق با معیار های علمی جهانی این رشته است؟
در ایران وقتی ما سرفصلی را تعیین میکنیم، سالیان سال از آن استفاده میکنیم و این باعث می شود سرفصلهای ما با الگوهای جهانی انطباق پیدا نکند، به همین دلیل اساتید خیلی به سرفصلها رجوع نمیکنند.
نکته دیگر اینکه اگر بخواهیم سرفصلهایی مطابق با سرفصلهای روز دنیا داشته باشیم، باید هزینه کنیم. اصل اول بازاریابی منبع و پول است. اگر مایل به سرمایه گذاری نباشیم و توقع داشته باشیم که اساتید وقت خود را برای تدوین سرفصل، رایگان در اختیار ما قرار دهند، کیفیت کار پایین خواهد بود. زیرا تجربه ثابت کرده است که بدون صرف هزینه ، نتیجه خوبی نخواهیم گرفت.
اما وقتی به استادی گفته می شود که سرفصلی متناسب با سرفصلهای جهانی ارائه کند و هزینه کار هم پرداخت می شود، آن استاد وقت صرف میکند و مطالعه و پژوهش میکند و نتیجه قابل قبولی ارائه میکند. زیرا سرمایه استاد زمان و وقت اوست و تجارت زمان انجام می دهد و اگر بخواهد زمانش را رایگان در اختیار بقیه قرار دهد، نمیتواند موفق شود. ما میتوانیم پروژه تعریف کنیم و برای این کار اساتید و صاحبنظران قوی داریم. اما باید با برنامهریزی و هزینه صحیح از این امکانات استفاده کنیم.
منبع: وب سایت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید?در گفتگو ها شرکت کنید!