جایگاه استارتآپها در رشد اقتصادی کشور
جایگاه استارتآپها در رشد اقتصادی کشور هنگامی متصور است که فضای رقابت برای همه کنشگران اقتصادی ایجاد و سیاستهای مبتنی بر سودده کردن تولید در صنایع مختلف پیگیری شود.
شکل گیری استارت آپ ها
چند سالی است که تب استارتآپ در کشور جدی شده و بخش مهمی از سرمایه انسانی جوان و نخبه را به خود مشغول کرده است. حول همین مفهوم، یک زیستبومِ نسبتاً بزرگ و پرسروصدا از عناصر مرتبط با استارتآپ مانند شتابدهندهها، شرکتهای سرمایهگذاری جسورانه، رویدادها و دورههای آموزشی پرتعداد و… شکل گرفته که در بین افراد فعال در این حوزه به اکوسیستم استارتآپی معروف است.
سوالی که مکرراً توسط ناظران و کسانی که از دور دستی بر آتش دارند پرسیده میشود این است که آیا اینهمه سروصدا و هیجان و به اصطلاح تب استارتآپی، جو کاذب و گذرا و در واقع نوعی حباب نیست؟ آیا چند سال دیگر و با آغاز شکست بخش مهمی از این استارتآپها، ناامیدی بین اعضا و فعالان این اکوسیستم ایجاد نخواهد شد؟
نقش استارتآپها در پیشرفت کشور
باید توجه داشت که اغراق در نقش استارتآپها در پیشرفت کشور، به نفع هیچکس نیست. در چند دهه اخیر، هرچند سال یکبار یک مفهوم به عنوان محور کلیدی توسعه پایدار کشور معرفی شده و در کانون توجه سیاستگذار قرار گرفته است. مثلاً حدود دو دهه قبل، توجه زیادی به توسعه کمی دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی و دورههای آموزش عالی شد و غفلت از پژوهش به عنوان یکی از دلایل کلیدی رشد اقتصادی پایین کشور معرفی شد.
نتیجه آنکه تعداد مقالات علمی منتشرشده توسط ایران به نحوی باورنکردنی افزایش یافت و رتبه جهانی ایران در این زمینه کاملاً جابهجا شد. اما به علت اینکه تنها شاخصِ مورد تاکید توسط سیاستگذار توسعه کمی و افزایش تعداد پژوهشها بود، عملاً این بهبود وضعیت ایران در این زمینه کمکی به افزایش تولید، ایجاد رشد اقتصادی بالا و پایدار و در یک کلام افزایش رفاه عمومی نکرد.
آسیب های توسعه صرفاً کمی دانشگاهها و تحقیقات
پس از آن، کمکم توسعه صرفاً کمی دانشگاهها و تحقیقات صورتگرفته توسط دانشگاهیان به عنوان یک آسیب قلمداد و لزوم عملی شدن نتایج این تحقیقات مطرح شد. با ایجاد بستری قانونی توسط دولت، هزاران شرکت نوپا دانشبنیان تلقی شده و مجوزهای مربوط به این مفهوم را دریافت کردند.
با گسترش تعداد شرکتهای دانشبنیان، کمکم این موضوع شاخ و برگ بیشتری پیدا کرد و انواع شرکتهای دانشبنیان با معافیتهای متفاوت مالیاتی، تسهیلات کمبهره و… تعریف شد. فرآیندی که به جای تسهیل کارآفرینی در ایران، باعث ایجاد خردهرانت برای فعالان و موسسان شرکتهای نوپا شد و حتی توجه بسیاری از آنها را از مسیر اصلی خود منحرف کرد.
هماکنون، بخش بزرگی از بار تبلیغات و تظاهرات بیرونی سیاستگذار به مفهوم استارتآپ و اقتضائات وابسته آن معطوف شده است. این امر خصوصاً با افزایش شدید ضریب نفوذ اینترنت در ایران و ایجاد یک بستر قابل اتکا برای اقتصاد دیجیتال، شدت گرفته و تبدیل به موضوع روز سخنرانی مسوولان دولتی شده است.
ضرورت توجه به توسعه فناوریهای نوین
انبوهی از جلسات و سخنرانیها با درونمایه مشابه تشکیل شده و بر مبنای آن سیاستگذاری شده است: اقتصاد متکی بر نفت برای کشور سازنده نیست. از اینرو باید توجه خود را بر توسعه فناوریهای نوین معطوف کنیم و برای حذف واسطهها و رانتهای موجود در بازارهای مختلف، به استارتآپها و اپلیکیشنهایی که همان خدمات را بدون واسطه به مخاطب ارائه میکنند، روی بیاوریم.
برای تحلیل بهتر اینکه چرا هرچند وقت یکبار یک مفهوم جدید و متعلقات آن اصطلاحاً روی بورس آمده و مد روز میشود، باید به خاستگاه این تفکر اندیشید. به باور من دلیل اصلی این پدیده، ناتوانی سیاستگذار از ایجاد رشد اقتصادی بالا و پایدار از ابزارهای مرسوم و آزمودهشده در دنیاست.
نبض اقتصاد ایران
بخش اصلی اقتصاد و به اصطلاح نبض آن، در همان ابرصنعتهای مبتنی بر تولید مانند معادن و فلزات، انرژی، تولیدات صنعتی و… واقع شده است. ولی به دلایل مختلف همواره رشد این بخشها با این چالشها روبهرو بوده است؛ شرایط اقتصادی کشور ناپایدار بوده و تورم مزمن، امکان برنامهریزی پایدار را از کنشگران اقتصادی گرفته است.
چرخه تولید معیوب و پر از موانع بوده و گلوگاههای متعدد مانند تامین سرمایه و تجهیز منابع مالی، واردات تکنولوژی و تجهیزات مالی، نیروی انسانی ماهر، رقابت منصفانه و بدون رانت، شفافیت مالی و مالیاتی و… دارد. در نتیجه، دولتهای مختلف برای تبرئه خود از ناتوانی در تغییر وضعیت و ایجاد اصلاح بنیادی، هرچند وقت یکبار به یک مفهوم جدید و پر و بال دادن به آن روی میآورند؛ گویی تمام مشکلات کشور ناشی از غفلت نسبت به آن مفهوم بوده است و مثلاً با ایجاد اقتصاد دیجیتال یا حمایت از استارتآپها، قفل چند دهساله اقتصاد کشور گشوده خواهد شد.
اغراق در جایگاه استارتآپها در رشد اقتصادی کشور
نکات فوق به ما به خوبی گوشزد میکند که چرا نباید در نقش استارتآپها در رشد اقتصادی کشور و ایجاد ارزش افزوده اغراق کرد. حتی در کشورهای پیشرفته با درآمد سرانه بالا، بخش مبتنی بر اقتصاد دیجیتال، درصد چندان بالایی از تولید ناخالص داخلی را شکل نمیدهد.
به عنوان نمونه، فروش سالانه و نه حتی فقط تولید کالا و خدمات، در پنج غول اینترنتی که از نظر ارزش در بین ۱۰ شرکت برتر بورس در آمریکا بوده و در سطحی جهانی سرویس و محصول ارائه میکنند، یعنی گوگل، مایکروسافت، اپل، فیسبوک و آمازون کمتر از چهار درصد تولید ناخالص داخلی این کشور است.
یا به عنوان مثالی دیگر، شرکت فنلاندی نوکیا را در نظر بگیرید؛ این شرکت در اوج فعالیت خود و هنگامی که بزرگترین عرضهکننده گوشی تلفن همراه و یکی از بزرگترین تولیدکنندگان تجهیزات مخابراتی در دنیا بود، حدود سه درصد از تولید ناخالص داخلی فنلاند به عنوان کشوری کوچک را بر عهده داشت.
مهمترین معاملات استارتآپی جهان
یا اگر بخواهیم نمونهای نزدیکتر به ایران را در نظر بگیریم، اخیراً دو شرکت بزرگ اینترنتی امارات توسط بازیگران جهانی همان حوزه با قیمتی بسیار بالا خریداری و تملک شدند؛ یکی بازارگاه اینترنتی «سوق» که توسط آمازون به مبلغ حدود ۷۰۰ میلیون دلار خریداری شد و دیگری معاملهای حدوداً سه میلیارددلاری که بر سر تاکسی اینترنتی «کریم» توسط رهبر جهانی بازار در این حوزه یعنی اوبر صورت گرفت. مجموع رقم این دو معامله به عنوان مهمترین معاملات استارتآپی چند سال اخیر در خاورمیانه، معادل تنها یک ماه صادرات نفت ایران یا یک هفته صادرات نفت عربستان است.
وجود استارتآپها و ایجاد بسترهای قانونی برای تسهیل فعالیت آنها، باعث ایجاد نشاط در جامعه و تغییر پارادایم ذهنی نسل جوان و نخبه از مهاجرت یا کارمندی به سمت کارآفرینی میشود. همچنین کمک فراوانی به ارتباط بیشتر دانشگاه با صنعت به مفهوم اعم آن خواهد کرد.
تأثیر اکوسیستم استارتآپی در اقتصاد
اما حتی اگر بزرگترین و بالغترین اکوسیستم استارتآپی در خاورمیانه را ایجاد کرده و رقیبان منطقهای را پشت سر بگذاریم، باز هم باید بدانیم که اندازه طبیعی این اکوسیستم نسبت به کلیت اقتصاد کوچک است و هرگز موفقیت در آن به مفهوم پیدا کردن راه «نجات» اقتصاد ایران نیست. باید بسیار مراقب بود که به جامعه و مخاطبان سیاستها آدرس غلط نداد؛ چون با گذر زمان دیر یا زود میزان درستی آن ادعاها روشن شده و اثری مخرب بر اعتماد عمومی مردم خواهد گذاشت.
هیچ معجزه و اکسیری برای رشد اقتصادی بالا و پایدار و ورود به باشگاه کشورهای پیشرفته وجود ندارد؛ تنها راه همان است که توسط جهان با موفقیت تجربه شده است:
ایجاد فضای رقابت برای همه کنشگران اقتصادی، پیگیری مستمر و صبورانه سیاستهای مبتنی بر سودده کردن تولید در صنایع مختلف و ثبات در آن سیاستها و در نهایت رفع تنش با کشورهای منطقه و قدرتهای جهانی و گسترش بازار هدف محصولات و خدمات ایرانی. اگر این اقدامات به درستی و با تدبیر صورت بگیرند، آنگاه میتوان امیدوار بود که استارتآپهای مبتنی بر اقتصاد دیجیتال و تکنولوژیهای وابسته آن، بتوانند سهم خود را در افزایش رشد اقتصادی کشور ایفا کنند.
محمدرضا فرحی- دنیای اقتصاد
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید?در گفتگو ها شرکت کنید!