بنگاه مطبوعاتی بیگناه
بنگاه مطبوعاتی بیگناه عنوان یادداشت بهراد مهرجو – روزنامه نگار و پژوهشگر اقتصادی – است که در رابطه با شرایط دشوار بنگاه های مطبوعاتی و انتشاراتی بخش خصوصی در شرایط نامناسب اقتصادی کنونی نگاشته شده است. پیشنهاد می کنیم این نوشتار را مطالعه کنید.
اگر کارخانههای عظیمی مانند پتروشیمی، فولاد و خودروسازها بدهکاریهای چند هزار میلیارد تومانی بالا آوردهاند، چطور باید از بنگاه مطبوعاتی با توان مالی متکی به فروش و درآمد ناشی از آگهی و ۱۰۰ کارمند تماموقت انتظار داشت که بدون آسیب باقی بماند؟
ما همواره با بنگاهی طرف هستیم که دائما کارش رفت و آمد به دادگاه است، اگر از مدیران دولتی انتقاد نکند مخاطبانش از آنها روی برمیگرداند و از همه مهمتر اینکه قیمتگذاری کالایی که میفروشد هم باید متناسب با جیب طبقه متوسط و دانشجو باشد. همین بنگاه مطبوعاتی، نظام توزیعاش با ۱۲۰ سال قبل که مطبوعات وارد ایران شد، تفاوتی نکرده است.
مشکلات بنگاه مطبوعاتی بیگناه
این بنگاه مطبوعاتی بیگناه باید برخلاف ایرانخودرو، کارخانههای فولاد و سیمان و… با رقبایی سرسخت و سرزنده مانند بیبیسی فارسی، تلگرام و انبوه کانالهایش، ماهواره و اقسام شبکههایش رقابت کند. آنهم در شرایطی که جملگی رسانههای موردنظر از بند و گزند سانسور و نظارت در امان هستند و اتفاقا هرچقدر تندتر باشند، محبوبتر میشوند.
شما با بنگاهی طرف هستید که سرمایهاش را بخش خصوصی تامین کرده و برای ادامه حیاتش متکی به تکفروشی است. در بحران کاغذ و قیمت دلار بیش از دیگران آسیب دید و همچنان هم هزینه میدهد.
همزمان نهادهای حاکمیتی یا دولتی هم یک روز رفیق و یک روز دشمناش میشوند. در چنین منظومهای انتشار ۳۰۰ شماره یک روزنامه بخش خصوصی بیش از آنکه مجاهدت باشد، شاهکار است. درحالی که در همین سال بیش از ۱۴۰۴ بنگاه تولیدی چرخشان از حرکت بازایستاد.
اداره یک روزنامه، مجموعهای از انسانها و روزنامهنگاران سرسخت با اقسام نیازها و رازها در این موقعیت حساس کنونی، میتواند برای هرکدام از کارکنان روزنامه به اندازه سهم و نقششان سند افتخاری باشد.
شاید روزی مطالب روزنامه باب میل شما باشد یا نباشد، روزی حجم صفحات کم یا زیاد شود و روزی اعصابتان از حمایت یا نقد دولت بههم بریزد؛ اما قبول کنید که چیزهایی هست که نمیدانید. ۳۰۰ شمارگی روزنامه سازندگی که خیلیها تصور میکردند شاید به ۳۰ شماره هم نرسد، محصول تکاپوی عدهای روزنامهنگار اصلاحطلب واقعی است که نه خواستند کارمند اداری شوند، نه خواستند مدیر روابط عمومی این سازمان و آن نهاد باشند، نه خواستند کارت هدیه و سکههای مفت و مسلم دولتی و شبه دولتی را به جیب بزنند و با حقوق کم و زیاد و دیر و زود ساختند تا عدد ۳۰۰ کنار لوگوی سازندگی قرار گیرد.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید?در گفتگو ها شرکت کنید!