پایداری زیستی همراه با بازاریابی سبز – بخش اول
پایداری زیستی همراه با بازاریابی سبز ، عنوان مقاله ای است که توسط دکتر حمیدرضا سلمانی مجاوری، فاطمه عمادی، مهسا غلامی و الهام صادقیان نگارش یافته است. باتوجه به اهمیت موضوع محیط زیست بخصوص مسئولیت اجتماعی شرکت ها در رابطه با محیط زیست، این مقاله در چند بخش برای مطالعه علاقه مندان به مباحث محیط زیست، بازاریابی و بازار یابی سبز ارائه می شود.
در سال های اخیر صاحب نظران در حوزه های مختلف علمی نگرانی های خود را در رابطه با محیط زیست بیان کرده اند که پژوهشگران و متخصصان بازاریابی نیز از این امر مستثنی نبوده اند، تا اینکه مفهوم جدیدی تحت عنوان بازاریابی سبز مطرح شد و پژوهش های زیادی به منظور بررسی تأثیر آن و عناصر مربوط به آن بر کسب و کار انجام شد. بازاریابی سبز یک روند جالبی است که امروزه اکثر کشورها در این زمینه شروع به کار کرده اند. کاتب و هلسن بیان می کنند که بازاریابی سبز برنامه های دولت را تقویت می کند.
در این مقاله سعی بر این است که با مفاهیم و اصطلاحات بازاریابی سبز آشنا شده و میزان پیشرفت کشور عزیزمان ایران را مورد بررسی قرار دهیم .
چالش های بازاریابی سبز
یکی از حیطه های بازرگانی که در مسایل محیطی بحث زیادی را به خود اختصاص داده بازاریابی سبز است. در سال ۱۹۹۲ یک مطالعه نشان داد که برای ۹۳ درصد افراد اثرات زیست محیطی یک محصول در زمان خرید آن مهم است. در سال ۱۹۹۴ محققان به این نتیجه رسیدند که ۴۲ درصد مصرف کنندگان اروپا محصولات را براساس عملکرد محیطی انتخاب می کنند و ۲۷ درصد افراد در انگلستان محصولاتی با سازگاری بالای ۲۵ درصد با محیط را خریداری می کنند.
صنعت محصولات سبز در سال ۲۰۰۶ بیش از ۲۰۰ بیلیون تخمین زده شده بود. شرکت ها با بازاریابی سبز روبرو شده اند. تولید کالاهای مطمئن تر از نظر اکولوژیکی، بسته بندی های چند بار مصرف و تجزیه شدنی، کنترل و نظارت بیشتر بر آلودگی و عملیاتی که مستلزم صرفه جویی بیشتر در انرژی است، از جمله راه هایی هستند که شرکت ها به آن تمسک جسته اند.
تاریخچه بازاریابی سبز
تاریخچه بازاریابی سبز به سال ۱۹۷۰ بر می گردد. فارغ از توجهات دهه ۷۰ ، در اواخر دهه ۸۰ ایده ای به نام بازاریابی سبز ظهور خودش را اعلام کرد. در این موقع مرکز توجه مشتریان به سمت محصولات سبز گرایش پیدا کرد و پس از آن موضوع بازاریابی سبز مطرح و پژوهش های زیادی خصوصا در کشورهای توسعه یافته انجام شد.
تمرکز اصلی بازاریابی سبز در اواخر ۱۹۸۰ و اوایل ۱۹۹۰ درباره اندازه بازار سبز و خصوصیات مصرف کنندگان بود. اکثر شرکت ها امروزه از خود می پرسند: ما می توانیم سبز، پاک و سودمند برای هر زمانی باشیم؟
بازاریابی سبز به عنوان یک گرایش مهم در تجارت پیشرفته مطرح شده است. تقاضا برای محصولات اکولوژیک و فعالیت های تجاری پایدار دلایل متعددی داشت که از جمله آن می توان به افزایش سطح آگاهی های مشتریان درباره مسایل محیطی و قوانین سخت معرفی شده دولت های ملی، بخصوص در کشورهای توسعه یافته صنعتی اشاره کرد. شروع فعالیت های بازاریابی سبز با تمایل به سمت حرکت های همه جانبه و گروهی باید باشد.
رشد جنبش سبز
در سال های اخیر نیز محیط گرایی یا جنبش سبز در ایالات متحده به عنوان یک جریان مهم رشد کرد. جنبش سبز به عنوان یک جنبش اجتماعی مشخص در سال های اخیر شامل جنبه های مختلف زندگی مثل سیاست، مصرف، تکنولوژی، خرید محصول، بازار، تولید و منابع است.
بازاریابی سبز را بازاریابی یا ترفیع محصول براساس یک عملکرد محیطی یا یک بهبود در آن تعریف کردند.
بازاریابی سبز یک ابزار پیچیده است که تمام سازمان و فعالیت های آن را برای رسیدن به موفقیت و مزایای بلند مدت در برمی گیرد.
بازاریابی سبز فرآیندی اجتماعی است که افراد و گروه ها از طریق مبادله محصولات و ارزش آنها، نیاز و خواسته خود را از طریق یک روش اخلاقی که اثرات منفی بر محیط زیست را حداقل کند برآورده می کنند. بازاریابی سبز فرآیندی مدیریتی است که مسئولیت آن شناسایی، پیش بینی و ارضای نیازهای مشتریان و جامعه بوسیله یک روش سودمند و پایدار است.
هدف بازاریابی سبز
هدف بازاریابی سبز وارد کردن موضوعات محیطی در تلاش های بازاریابی است. فعالیت های زیست محیطی به ندرت در همه معیارهای ارزیابی شرکت جای می گیرند. اکثر شرکت ها از ابزارهای اندازه گیری سنتی (سود، ROI ، سهم بازار و …) برای ارزیابی موفقیت نوآوری های سبز استفاده می کنند. اگرچه امروزه برخی از شرکت ها به دلایل بشر دوستانه به سمت سبز شدن می روند، با این وجود تعداد کمی از شرکت ها سبز بودن را به عنوان یک فرصت استراتژیک درک کرده اند.
با اینکه تقاضا ناپایدار بوده و شرایط و استانداردهای بازار، از یک بازار به بازار دیگر متفاوت است، بازاریابی سبز به یک اهمیت جهانی دست پیدا کرده است. مطالعات غربی نشان می دهند آگاهی های محیطی مشتریان امریکا و اروپای غربی در دهه گذشته در حال رشد است و اخیرا مصرف سبز در مناطق آسیایی نیز آغاز شده است.
(Mainieri and Barnett 1997) بیان کردند زنان تمایل محیطی بیشتری نسبت به مردان دارند، تا جایی که آنها محصولات سبز، بیشتر خرید می کنند و سهم بیشتری در تفکیک بسته های قابل بازیافت دارند، اما آنها تمایز مهمی بین دو جنس، یعنی مداخله در فعالیت برای نگهداری منابع طبیعی یا مشارکت در گروه های محیطی پیدا نکردند.
ادامه دارد
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید?در گفتگو ها شرکت کنید!