استارت‌آپ و تعریف دقیقی از این اصطلاح

استارت‌آپ و تعریف دقیقی از این اصطلاح

استارت‌آپ اصطلاحی است که کمتر اصطلاح تخصصی‌ای مانند آن در مدت زمان کوتاهی تبدیل به یک واژه رایج در بین عموم مردم شده‌ است. عموم مردم استارت‌ آپ را معادل کسب‌وکار اینترنتی می‌دانند (و یا حتی اینترنتی‌شدن کسب‌وکار!) و اهالی سرزمین کارآفرینی هم عموما رشد بالا را شاخصه استارت‌ آپ می‌پندارند.

آنها که اهل مطالعه هستند، سراغ تعریف‌های متداول می‌روند که «استارت‌ آپ شرکت نوپایی است که در جست‌وجوی یک مدل کسب‌وکار تکرارپذیر و مقیاس‌پذیر است» یا اینکه «استارت‌ آپ یک نهاد انسانی است که برای عرضه یک محصول یا خدمت جدید در شرایط عدم اطمینان شدید، طراحی شده است». به اعتقاد من این تعاریف و تعاریف دیگر که در اینجا نیاورده‌ام، همه ناقص‌اند و عموما ویژگی‌های استارت‌ آپ را بیان می‌کنند، نه ماهیت آن را.

اما استارت‌آپ دقیقا چیست؟

«استارت‌ آپ، شرکت نوپایی است که توسط یک یا چند نفر برای ساختن یک کسب‌وکار با بازده سرمایه‌گذاری بسیار بالا راه‌اندازی شده‌است.»

«بازده سرمایه‌گذاری بسیار بالا» آن خصوصیتی است که استارت‌ آپ را از سایر کسب‌وکارها متمایز می‌کند، رشد سریع و چندبرابری «ارزش شرکت». اگر در ایالات متحده، بازده سالانه سرمایه‌گذاری در اوراق بدهی دولتی، ۵درصد و متوسط بازده سرمایه‌گذاری در بورس ۱۰درصد است، استارت‌ آپ ادعای بازده سرمایه‌گذاری سالانه بیش از ۴۰درصد دارد.

همه تعاریف دیگر از استارت‌آپ، بیانگر ویژگی‌های سازنده «کسب‌وکار با بازده بالا» هستند. رشد سریع (کاربر، مشتری، فروش، درآمد و…)، مدل کسب‌وکار مقیاس‌پذیر، مدل کسب‌وکار تکرارپذیر، یادگیری دقیق و سریع از مشتری، نوآوری، بزرگی اندازه بازار هدف، مزیت رقابتی پایدار و موانع ورود برای رقبای جدید، رسیدن به نقطه آسیب‌ناپذیری و…؛ ویژگی‌های عمومی «کسب‌وکار با بازده بالا» هستند. در عین حال همه استارت‌ آپ‌ها، تمام این ویژگی‌ها را ندارند.

تعریف سرمایه گذاری

در تعریف ما، «سرمایه‌گذاری» فقط سرمایه‌گذاری مالی و تزریق پول به شرکت نیست. اولین و مهم‌ترین سرمایه‌گذاران استارت‌آپ، بنیانگذاران آن هستند که با دست‌کشیدن از فرصت‌های شغلی دیگر، هزینه فرصت بالای شغلی خود را در آرزوی رشد چندین برابری ارزش سهامشان، در استارت‌آپ سرمایه‌گذاری می‌کنند و برای تحقق این آرزو، هزینه‌ها و ریسک‌های مختلف را می‌پذیرند.

آیا استارت‌آپ باید حتما یک بازار بسیار بزرگ پیش‌رو داشته باشد؟ خیر! آیا باید استارت‌ آپ بودن خودش را با نرخ رشد بالای کاربران و مشتریانش اثبات کند؟ خیر! آیا باید حتما به بازار ورود کند و از مشتری ترکشن بگیرد؟ خیر!

استارت‌آپ برای فروش

در اکوسیستم استارت‌ آپی ایران، تصویر اغلب فعالان اکوسیستم از استارت‌آپ، فقط «استارت‌آپ برای بزرگ شدن» است، در حالی که گروه دیگری از استارت‌آپ‌ها وجود دارند که استیو بلنک آنها را «استارت‌آپ برای فروش» می‌نامد.

این دسته از استارت‌آپ‌ها اغلب روی محصول یا راه‌حل نوآورانه‌ای تمرکز می‌کنند که ارزش واقعی آن پس از ادغام با یک محصول یا کسب‌وکار دیگر کامل می‌شود و معمولا محصول آنها یک محصول فناورانه (های‌تک) است.

آنها از ابتدا می‌دانند که در صورت موفقیت و اثبات محصول، شرکت‌های بزرگ مشتری محصول آنها هستند. در این استارت‌ آپ‌ها بسته به نوع محصول و هدف نهایی استارت‌آپ، درآمدزایی، جذب کاربر و مشتری و حتی ترکشن گرفتن از کاربران، ممکن است موضوعیت نداشته باشد. چه چیزی این شرکت‌ها را استارت‌آپ می‌کند؟ فناورانه بودنشان؟ خیر، بازدهی بالای سرمایه‌گذاری.

نمونه ای از استارت‌آپ برای فروش

فرض کنید ۴ مهندس خبره با هم شریک می‌شوند که محصول یا راهکار نوآورانه‌ای را طی یک سال به نقطه‌ای برسانند که قابل فروش به شرکت‌های دیگر باشد. اگر این ۴نفر تمام این یک سال را رایگان کار کنند، هر کدام تقریبا ۱۰۰ هزار دلار فرصت کسب درآمد از شغل بیرونی را از دست داده است، یعنی هر نفر ۱۰۰ هزار دلار در استارت‌آپ سرمایه‌گذاری کرده‌ و فرض کنید بعد از یک سال، استارت‌آپ یا محصول به قیمت ۱۰ میلیون دلار فروخته شود.

یعنی با فرض تقسیم مساوی سهام بین بنیانگذاران، هر فرد ۱۰۰ هزار دلار سرمایه‌گذاری کرده و ۵ میلیون دلار گیرش آمده، معادل ۱۰۰ درصد سود سالانه. این یعنی یک استارت‌ آپ واقعی! نگاهی به لیست اکتساب‌ها و ادغام‌های شرکت‌هایی مانند گوگل، شما را بیشتر با این دسته از استارت‌آپ‌ها آشنا می‌کند: «استارت‌آپ برای فروش»

استارت‌آپ برای بزرگ‌شدن

«استارت‌آپ‌هایی برای بزرگ‌شدن» هم روزی فروخته می‌شوند، اما نه به این زودی‌ها! این دسته از استارت‌ آپ‌ها آمده‌اند برای بزرگ شدن؛ و بزرگ‌شدن یعنی تسخیر بازار و کسب درآمدهای شگفت‌انگیز.

اگر در استارت‌آپ‌های دسته قبل، توانایی منحصر‌به‌فرد تیم در ساخت یک محصول استثنایی باعث جهش ارزش شرکت می‌شد، در این دسته از استارت‌آپ‌ها، «دستیابی به سهم برتر در یک بازار بزرگ و رسیدن به نقطه غیرقابل رقابت در کمترین زمان» عامل جهش ارزش استارت‌آپ است. اینجا‌ست که سرعت و دقت طی‌کردن چرخه لین استارت‌ آپ، کیفیت طی‌کردن مرحله تطابق محصول بازار، سرعت رشد مشتریان و… اهمیت پیدا می‌کند.

آیا استارت‌ آپ باید حتما یک بازار بسیار بزرگ پیش‌رو داشته باشد؟ خیر! آیا باید استارت‌ آپ بودن خودش را با نرخ رشد بالای کاربران و مشتریانش اثبات کند؟ خیر! آیا باید حتما به بازار ورود کند و از مشتری ترکشن بگیرد؟ خیر!

پس گفتیم «استارت‌ آپ، شرکت نوپایی است که توسط یک یا چند نفر برای ساختن یک کسب‌وکار با بازده سرمایه‌گذاری بسیار بالا راه‌اندازی شده‌است.»

۶۸درصد استارت‌ آپ‌هایی که در سال ۲۰۱۶ در آمریکا، ادغام یا خریداری شده‌اند (M&A) و اصطلاحا سرمایه‌گذاران آنها (اعم از بنیانگذاران) از استارت‌آپ خروج داشته‌اند، تا نقطه خروج، هیچ سرمایه‌ای از سرمایه‌گذاران خطرپذیر جذب نکرده‌اند.

به عبارت دیگر سرمایه‌گذاری شخصی و بوت‌استرپ، استراتژی ۶۸درصد استارت‌ آپ‌های موفق آمریکایی بوده است. به نظر می‌رسد بخش زیادی از این استارت‌آپ‌ها، از دسته استارت‌آپ‌های برای فروش بوده‌اند.

نیاز استارت‌آپ‌ها برای بزرگ‌شدن

استارت‌ آپ‌های برای بزرگ‌شدن، معمولا نیاز به سرمایه سرمایه‌گذاران دارند تا سریع رشد کنند‌ و برای همین هم سرمایه‌گذاران خطرپذیر معمولا استارت‌آپ را همین قسم دوم می‌دانند و دنبال این گروه از شرکت‌ها هستند. پس استارت‌آپ بودن مساوی جذب سرمایه از سرمایه‌گذاران خطرپذیر هم نیست.

همچنین هر کسب‌وکار اینترنتی، نرم‌افزار و IT، استارت‌آپ نیست. هر شرکت نوپا و جدید‌التأسیس، استارت‌آپ نیست. هر شرکت فناورانه، استارت‌آپ نیست. هرچند همه استارت‌آپ‌ها در آغاز با چند نفر آغاز می‌شوند، اما استارت‌آپ لزوما یک کسب‌و‌کار کوچک با تعداد منابع انسانی محدود نیست‌ و البته استارت‌آپ یک رویداد، همایش یا برنامه آموزشی نیست! (یک وقت خدای ناکرده مثل برخی مسئولان، به رویدادهایی مثل استارت‌آپ ویکند نگویید استارت‌آپ!)

تفاوت استارت‌آپ و کسب‌وکار پایدارِ

و آخر آنکه، استارت‌ آپ زدن خوب است، اما راه‌اندازی یک کسب‌وکار پایدارِ کم‌ریسک هم بسیار ارزشمند است. راه خلق ارزش و ثروتمند‌شدن و ایجاد تحول در جامعه‌، فقط از مسیر راه‌اندازی استارت‌ آپ نمی‌گذرد.

تصور نکنیم که یا باید استارت‌ آپ بزنیم یا اصلا هیچ کاری نکنیم. ریسک بالای شکست استارت‌آپ را فراموش نکنید. کارآفرینانی که یک کسب‌وکار پایدار و نسبتا کم‌ریسک را راه‌اندازی می‌کنند، هرچند امید دستیابی به بازدهی چندین برابری سرمایه‌گذاری نداشته باشند، اما در اقتصاد خلق ارزش، خلق ثروت و ایجاد اشتغال می‌کند.

یک سرمایه‌گذار خطرپذیر باید فقط به استارت‌ آپ فکر کند و در جست‌وجوی استارت‌ آپ باشد، اما یک کارآفرین، فقط به استارت‌آپ فکر نمی‌کند!

منبع: شنبه

شبکه پذیرش آگهی

آیا این مطلب برای شما مفید بود؟

میانگین امتیازات: ۰ / ۵. تعداد امتیازات: ۰

به این خبر امتیاز دهید

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید?
در گفتگو ها شرکت کنید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *